معنی فارسی cannibalean
B1به نوعی از فرهنگ یا رفتار اطلاق میشود که به خوردن گوشت انسانها اشاره دارد.
Refers to cultural or behavioral aspects involving the consumption of human flesh.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رژیم غذایی قبیلهداران عمدتاً شامل ماهی و میوه بود.
مثال:
The cannibalean diet consisted mainly of fish and fruit.
معنی(example):
در فرهنگ آنها، قبیلهداری به عنوان یک تابو در نظر گرفته میشد.
مثال:
In their culture, being cannibalean was considered a taboo.
معنی فارسی کلمه cannibalean
:
به نوعی از فرهنگ یا رفتار اطلاق میشود که به خوردن گوشت انسانها اشاره دارد.