معنی فارسی canoing
B1قایقرانی به عمل پارو زدن در قایقهای کانو اشاره دارد.
The activity of paddling a canoe.
- NOUN
example
معنی(example):
قایقرانی یک ورزش محبوب است که بسیاری از آن لذت میبرند.
مثال:
Canoing is a popular sport enjoyed by many.
معنی(example):
من بعدازظهر را به قایقرانی در دریاچه گذراندم.
مثال:
I spent the afternoon canoing on the lake.
معنی فارسی کلمه canoing
:
قایقرانی به عمل پارو زدن در قایقهای کانو اشاره دارد.