معنی فارسی canonic
B2وابسته به قواعد و اصولی که در یک حوزه خاص معتبر و پذیرفته شده‌اند.
Relating to a canon, or a general rule or law, especially in religious or literary contexts.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Canonical
example
معنی(example):
متون کانونیک برای درک موضوع ضروری هستند.
مثال:
The canonic texts are essential for understanding the subject.
معنی(example):
او در سخنرانی‌اش به ادبیات کانونیک اشاره کرد.
مثال:
He referred to canonic literature in his speech.
معنی فارسی کلمه canonic
:
وابسته به قواعد و اصولی که در یک حوزه خاص معتبر و پذیرفته شده‌اند.
