معنی فارسی canonizant

B1

افرادی که در روند یا عمل تقدیس یک شخص یا چیز مشارکت دارند.

A person engaged in the act of canonization, especially within a religious context.

example
معنی(example):

ضرورت کانونی در جلسه الهیاتی مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The canonizant imperative was discussed in the theological meeting.

معنی(example):

او به عنوان یک شخصیت کانونی در جامعه خود به خاطر کارهای خیرخواهانه‌اش شناخته شده بود.

مثال:

She was known as a canonizant figure in her community for her charitable acts.

معنی فارسی کلمه canonizant

: معنی canonizant به فارسی

افرادی که در روند یا عمل تقدیس یک شخص یا چیز مشارکت دارند.