معنی فارسی cantar

B1

عمل خواندن یا صدا زدن با خوشحالی و ابراز احساسات.

To sing, often in an expressive or joyful manner.

example
معنی(example):

او دوست دارد صبح‌ها بخواند.

مثال:

He likes to cantar in the morning.

معنی(example):

خواندن برای او شادی و آرامش به ارمغان می‌آورد.

مثال:

Cantar brings him joy and relaxation.

معنی فارسی کلمه cantar

: معنی cantar به فارسی

عمل خواندن یا صدا زدن با خوشحالی و ابراز احساسات.