معنی فارسی cantatory

B2

مرتبط با یا مربوط به آواز یا خوانندگی.

Relating to singing or vocal performance.

example
معنی(example):

طبیعت کنتاتوری این قطعه آن را دلپذیر کرد.

مثال:

The cantatory nature of the piece made it delightful.

معنی(example):

او تحت تاثیر ملودی کنتاتوری قرار گرفت.

مثال:

She was captivated by the cantatory melody.

معنی فارسی کلمه cantatory

: معنی cantatory به فارسی

مرتبط با یا مربوط به آواز یا خوانندگی.