معنی فارسی cantilating

B1

کنتیله کردن به جاری ساختن موسیقی یا لحن به شیوه‌ای لطیف و ملایم اشاره دارد.

Cantilating means to perform or express in a smooth, melodic manner.

example
معنی(example):

او در حالی که روی پروژه‌اش کار می‌کرد به آرامی کنتیله می‌کرد.

مثال:

He was cantilating softly while working on his project.

معنی(example):

هنرمند در حین نقاشی کنتیله می‌کرد و جو را آرام می‌ساخت.

مثال:

The artist was cantilating as he painted, making the atmosphere serene.

معنی فارسی کلمه cantilating

: معنی cantilating به فارسی

کنتیله کردن به جاری ساختن موسیقی یا لحن به شیوه‌ای لطیف و ملایم اشاره دارد.