معنی فارسی capa

A2

کلاه، پوشش یا شیئی که معمولاً برای حفاظت از سر استفاده می‌شود.

A head covering or item worn for protection or warmth.

example
معنی(example):

او یک کلاه گرم پوشید تا در طول زمستان گرم بماند.

مثال:

She wore a warm capa to keep cozy during the winter.

معنی(example):

کلاه هم مد روز بود و هم برای فعالیت‌های خارج از خانه کاربردی بود.

مثال:

The capa was stylish and functional for outdoor activities.

معنی فارسی کلمه capa

: معنی capa به فارسی

کلاه، پوشش یا شیئی که معمولاً برای حفاظت از سر استفاده می‌شود.