معنی فارسی caparisonned

C1

توصیف یک اسب که با زینت و جامه‌های زیبا پوشیده شده است.

Dressed or adorned in decorative garments, especially referring to a horse.

example
معنی(example):

شوالیه با اسب زینتی به نبرد رفت.

مثال:

The knight rode a caparisonned horse into battle.

معنی(example):

اسب‌های زینتی صحنه‌ای دیدنی بودند.

مثال:

The caparisonned steeds were a sight to behold.

معنی فارسی کلمه caparisonned

: معنی caparisonned به فارسی

توصیف یک اسب که با زینت و جامه‌های زیبا پوشیده شده است.