معنی فارسی capernaitical
B1به طور خاص مربوط به تغییرات و دیدگاههای مد نظر کپرنیکوس در علم نجوم و فلسفه.
Pertaining to the paradigm shift introduced by Copernicus in scientific thought.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بینشهای کپرنایتیک او باورهای سنتی را به چالش کشید.
مثال:
Her capernaitical insights challenged traditional beliefs.
معنی(example):
انقلاب کپرنایتیک درک ما از آسمانها را بازتعریف کرد.
مثال:
The capernaitical revolution reshaped our understanding of the heavens.
معنی فارسی کلمه capernaitical
:
به طور خاص مربوط به تغییرات و دیدگاههای مد نظر کپرنیکوس در علم نجوم و فلسفه.