معنی فارسی capital levies

B2

مالیاتی که به دارایی‌های سرمایه‌ای تعلق می‌گیرد

Taxes imposed on capital or wealth.

example
معنی(example):

دولت مالیات‌هایی به نام سرمایه‌گذاری برای جمع‌آوری بودجه وضع کرد.

مثال:

The government imposed capital levies to raise funds.

معنی(example):

مالیات‌های سرمایه‌گذاری می‌توانند به طور قابل توجهی بر شرکت‌های بزرگ تأثیر بگذارند.

مثال:

Capital levies can affect large corporations significantly.

معنی فارسی کلمه capital levies

: معنی capital levies به فارسی

مالیاتی که به دارایی‌های سرمایه‌ای تعلق می‌گیرد