معنی فارسی capitalness
B1وضعیت مالی یک فرد یا شرکت، تعیین کنندهٔ میزان دارایی و سرمایه موجود.
The state of being capitalized, often reflected in financial stability and asset management.
- NOUN
example
معنی(example):
سرمایهداری یک کسبوکار معمولاً با داراییها و بدهیهای آن اندازهگیری میشود.
مثال:
The capitalness of a business is often measured by its assets and liabilities.
معنی(example):
درک وضعیت سرمایهداری یک شرکت برای سرمایهگذاران مهم است.
مثال:
Understanding the capitalness of a company is important for investors.
معنی فارسی کلمه capitalness
:
وضعیت مالی یک فرد یا شرکت، تعیین کنندهٔ میزان دارایی و سرمایه موجود.