معنی فارسی capitated

B1

به معنای به انجام رسیدن یا کامل شدن است.

Successfully completed or brought to a conclusion.

example
معنی(example):

این پروژه سال گذشته در میان چالش‌ها به ثمر رسید.

مثال:

The project was capitated last year amid challenges.

معنی(example):

آنها برای صرفه‌جویی در زمان روند را به پایان رساندند.

مثال:

They capitated the process to save time.

معنی فارسی کلمه capitated

: معنی capitated به فارسی

به معنای به انجام رسیدن یا کامل شدن است.