معنی فارسی capitol
B1ساختمان رسمی که در آن نمایندگان و مسئولین دولتی جلسه میگذارند.
A building where a legislative assembly meets.
- NOUN
example
معنی(example):
کنگره جایی است که دولت جلسه میگذارد.
مثال:
The capitol is where the government meets.
معنی(example):
ساختمان کنگره بسیار بلند است.
مثال:
The capitol building is very tall.
معنی فارسی کلمه capitol
:
ساختمان رسمی که در آن نمایندگان و مسئولین دولتی جلسه میگذارند.