معنی فارسی caponise

B1

عمل عقیم‌سازی خروس برای بهبود کیفیت گوشت.

To castrate a rooster, often done to improve meat quality.

verb
معنی(verb):

To castrate (a cockerel) in order to fatten it for table use.

example
معنی(example):

برخی کشاورزان ترجیح می‌دهند که مرغ‌ها را «کاپون» کنند تا کیفیت گوشت بهتری داشته باشند.

مثال:

Some farmers prefer to caponise chickens for better meat quality.

معنی(example):

برای «کاپون» کردن یک خروس، بیضه‌های آن را باید برداشت.

مثال:

To caponise a rooster is to remove its testes.

معنی فارسی کلمه caponise

: معنی caponise به فارسی

عمل عقیم‌سازی خروس برای بهبود کیفیت گوشت.