معنی فارسی cappiest
B1مفیدترین، توصیف برای چیزی که به طور فوقالعادهای اطلاعات و توضیحات مناسبی فراهم میکند.
The most concise or effective in providing information or clarity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فیلم مفیدترین فیلمی بود که تا به حال دیدهام.
مثال:
That was the cappiest movie I've ever seen.
معنی(example):
او در طول بحث پاسخ مفیدتری داد.
مثال:
She gave a cappiest answer during the discussion.
معنی فارسی کلمه cappiest
:
مفیدترین، توصیف برای چیزی که به طور فوقالعادهای اطلاعات و توضیحات مناسبی فراهم میکند.