معنی فارسی cappy
B1نوعی کلاه یا کلاهخود که مخصوص پوشش سر است.
A type of cap or hat, often used in casual settings.
- NOUN
example
معنی(example):
او در سفرش به ساحل کلاه کاپی به سر داشت.
مثال:
He wore a cappy hat on his trip to the beach.
معنی(example):
طراحی کاپی روی کلاه آن را منحصر به فرد کرده بود.
مثال:
The cappy design on the cap made it unique.
معنی فارسی کلمه cappy
:
نوعی کلاه یا کلاهخود که مخصوص پوشش سر است.