معنی فارسی capsuled

B1

به حالتی گفته می‌شود که چیزی در یک کپسول یا ظرف محصور شده باشد.

Enclosed in a capsule; contained within a capsule.

example
معنی(example):

دارو در کپسول قرار داده شده بود تا بلع آن آسان باشد.

مثال:

The medicine was capsuled for easy swallowing.

معنی(example):

او افکارش را درون ذهنش کپسوله کرده بود.

مثال:

He capsuled his thoughts inside his mind.

معنی فارسی کلمه capsuled

: معنی capsuled به فارسی

به حالتی گفته می‌شود که چیزی در یک کپسول یا ظرف محصور شده باشد.