معنی فارسی capsulising
B1خلاصه‌سازی اطلاعات یا ایده‌ها به شکلی مختصر و مفید.
To summarize or condense information into a compact form.
- verb
verb
معنی(verb):
To enclose (a medication etc) in a capsule.
معنی(verb):
To make into a concise form; to encapsulate.
example
معنی(example):
او در حال خلاصه‌سازی داده‌های تحقیقش برای کنفرانس است.
مثال:
She is capsulising her research data for the conference.
معنی(example):
آنها در حال خلاصه‌سازی بازخوردها برای بهبود محصول هستند.
مثال:
They are capsulising feedback to improve the product.
معنی فارسی کلمه capsulising
:
خلاصه‌سازی اطلاعات یا ایده‌ها به شکلی مختصر و مفید.
