معنی فارسی captain cook

B1

کاپیتان کک، کاپیتان انگلیسی و کاشف معروف که سفرهایی به اقیانوس آرام انجام داد.

An English captain and famous explorer known for his voyages in the Pacific.

example
معنی(example):

کاپیتان کک به خاطر سفرهایش در اقیانوس آرام شناخته شده است.

مثال:

Captain Cook is known for his voyages in the Pacific.

معنی(example):

بسیاری از مکان‌ها به نام کاپیتان کک نامگذاری شده‌اند.

مثال:

Many places are named after Captain Cook.

معنی فارسی کلمه captain cook

: معنی captain cook به فارسی

کاپیتان کک، کاپیتان انگلیسی و کاشف معروف که سفرهایی به اقیانوس آرام انجام داد.