معنی فارسی captaincies
B2مقام یا موقعیت کاپیتان بودن بر روی یک کشتی، که مسئولیت‌ها و وظایف خاصی را در بر دارد.
The position or office of a captain, especially in maritime contexts, carrying specific responsibilities.
- noun
noun
معنی(noun):
The rank or status of a captain.
معنی(noun):
The jurisdiction of a captain.
معنی(noun):
An administrative division of the former Spanish and Portuguese colonial empires.
example
معنی(example):
کاپیتانی کشتی‌های مختلف اغلب به مهارت‌های مختلفی نیاز دارد.
مثال:
The captaincies of different ships often require diverse skills.
معنی(example):
او در طول حرفه‌اش به چندین کاپیتانی منصوب شد.
مثال:
He was appointed to multiple captaincies during his career.
معنی فارسی کلمه captaincies
:
مقام یا موقعیت کاپیتان بودن بر روی یک کشتی، که مسئولیت‌ها و وظایف خاصی را در بر دارد.
