معنی فارسی captance

B1

وضعیت یا مقام کاپیتان، به رهبری اشاره دارد.

The state or condition of being a captain; refers to leadership.

example
معنی(example):

سَمت کاپیتانی کشتی توسط دو افسر مورد مناقشه قرار گرفت.

مثال:

The captance of the vessel was disputed by two officers.

معنی(example):

پس از حادثه، سمت کاپیتانی او زیر سوال رفت.

مثال:

After the incident, his captance was questioned.

معنی فارسی کلمه captance

: معنی captance به فارسی

وضعیت یا مقام کاپیتان، به رهبری اشاره دارد.