معنی فارسی captivator

B1

شخصی که دیگران را با جذابیت یا توانایی‌های خاصش مسحور می‌کند.

A person who captivates others, often through charm or skill.

example
معنی(example):

جادوگر یک captivator واقعی بود و تماشاگران را مسحور کرد.

مثال:

The magician was a true captivator, mesmerizing the audience.

معنی(example):

سخنرانی او یک captivator بود و همه را جذب کرد.

مثال:

Her speech was a captivator, drawing everyone in.

معنی فارسی کلمه captivator

: معنی captivator به فارسی

شخصی که دیگران را با جذابیت یا توانایی‌های خاصش مسحور می‌کند.