معنی فارسی caracol
B1کاراکول به نوعی حلزون گفته میشود که معمولاً در باغها یافت میشود.
A type of snail commonly found in gardens.
- NOUN
example
معنی(example):
کاراکول به آرامی در حال حرکت در امتداد راه باغ بود.
مثال:
The caracol moved slowly across the garden path.
معنی(example):
ما یک کاراکول را که زیر یک برگ پنهان شده بود، پیدا کردیم.
مثال:
We found a caracol hiding under a leaf.
معنی فارسی کلمه caracol
:
کاراکول به نوعی حلزون گفته میشود که معمولاً در باغها یافت میشود.