معنی فارسی carambola
B1میوه‌ای با شکل ستاره‌ای که به خاطر طعم شیرین و ترش خود محبوب است.
A tropical fruit known for its star-like shape and sweet-tart flavor.
- noun
noun
معنی(noun):
A tree species native of southern Asia, Averrhoa carambola.
معنی(noun):
The fruit of this tree, more commonly known as star fruit.
معنی(noun):
A yellow colour, like that of a carambola.
example
معنی(example):
کارامبولا به دلیل شکلش به میوه ستاره‌ای معروف است.
مثال:
The carambola is also known as starfruit due to its shape.
معنی(example):
من کارامبولا را به سالاد میوه‌ام اضافه کردم تا طعمی استوایی بگیرم.
مثال:
I added carambola to my fruit salad for a tropical twist.
معنی فارسی کلمه carambola
:
میوه‌ای با شکل ستاره‌ای که به خاطر طعم شیرین و ترش خود محبوب است.
