معنی فارسی carapacic

B1

نسبت به کاراپاسیک یا پوسته سخت بدن برخی از جانوران.

Pertaining to or resembling a carapace.

example
معنی(example):

ویژگی‌های کاراپاسیک حشره مطالعه کردن را جالب می‌کند.

مثال:

The carapacic features of the insect are fascinating to study.

معنی(example):

پژوهشگران در حال بررسی ویژگی‌های کاراپاسیک گونه‌های مختلف هستند.

مثال:

Researchers are exploring the carapacic characteristics of various species.

معنی فارسی کلمه carapacic

: معنی carapacic به فارسی

نسبت به کاراپاسیک یا پوسته سخت بدن برخی از جانوران.