معنی فارسی carb-
B1کلمه 'کارب' به کربوهیدراتها اشاره دارد و معمولاً در زمینهی تغذیه استفاده میشود.
Referring to carbohydrates, often used in dietary contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
رژیم غذایی کمکربوهیدرات بود.
مثال:
The diet was low in carb- content.
معنی(example):
او از غذاهای پرکربوهیدرات اجتناب کرد.
مثال:
She avoided carb-heavy foods.
معنی فارسی کلمه carb-
:
کلمه 'کارب' به کربوهیدراتها اشاره دارد و معمولاً در زمینهی تغذیه استفاده میشود.