معنی فارسی carbolineate

B1

کاربوله کردن، عمل پوشاندن یک سطح با ترکیبات کاربوله به منظور محافظت از آن.

To cover a surface with carboline for protection.

example
معنی(example):

کاربوله کردن یک سطح می‌تواند به محافظت از آن کمک کند.

مثال:

To carbolineate a surface can help protect it.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند سازه‌های چوبی را کاربوله کنند.

مثال:

They decided to carbolineate the wooden structures.

معنی فارسی کلمه carbolineate

: معنی carbolineate به فارسی

کاربوله کردن، عمل پوشاندن یک سطح با ترکیبات کاربوله به منظور محافظت از آن.