معنی فارسی carbonating
B1کربناته کردن، فرایند افزودن دی اکسید کربن به مایعات، بهویژه آب برای ایجاد حباب است.
The process of adding carbon dioxide to a liquid, especially water, to make it fizzy.
- verb
verb
معنی(verb):
To charge (often a beverage) with carbon dioxide.
example
معنی(example):
فرایند کربناته کردن آب، به آن حباب اضافه میکند.
مثال:
The process of carbonating water adds bubbles to it.
معنی(example):
او از کربناته کردن نوشیدنیهایش در خانه لذت میبرد.
مثال:
He enjoys carbonating his drinks at home.
معنی فارسی کلمه carbonating
:
کربناته کردن، فرایند افزودن دی اکسید کربن به مایعات، بهویژه آب برای ایجاد حباب است.