معنی فارسی carbonized
B2چوب یا دیگر مواد که به طور پیوسته تحت حرارت قرار گرفته و کربن خالص آنها باقی مانده است.
Material that has been heated to remove moisture and volatile substances, leaving mainly carbon.
- verb
verb
معنی(verb):
To turn something to carbon, especially by heating it; to scorch or blacken.
معنی(verb):
To react something with carbon.
example
معنی(example):
چوب کربن زده به عنوان سوخت برای آتش استفاده شد.
مثال:
The carbonized wood was used as fuel for the fire.
معنی(example):
مواد کربن زده میتوانند در فرآیندهای صنعتی مختلف استفاده شوند.
مثال:
Carbonized materials can be used in various industrial processes.
معنی فارسی کلمه carbonized
:
چوب یا دیگر مواد که به طور پیوسته تحت حرارت قرار گرفته و کربن خالص آنها باقی مانده است.