معنی فارسی carburized
B2کربوریزه شده، فلزی که کربن به سطح آن افزوده شده است تا سختی و مقاومت آن افزایش یابد.
Referring to metal that has undergone the carburizing process to become harder and stronger.
- verb
verb
معنی(verb):
To treat or react with carbon
معنی(verb):
To carbonize
example
معنی(example):
قسمت‌های کربوریزه شده ماشین بادوام‌تر هستند.
مثال:
The carburized parts of the machine are more durable.
معنی(example):
او توضیح داد که چگونه فولاد برای کیفیت بهتر کربوریزه می‌شود.
مثال:
He explained how the steel is carburized for better quality.
معنی فارسی کلمه carburized
:
کربوریزه شده، فلزی که کربن به سطح آن افزوده شده است تا سختی و مقاومت آن افزایش یابد.
