معنی فارسی cardiolith
B2سنگی که در قلب تشکیل میشود و ممکن است مشکلاتی ایجاد کند.
A calcified deposit in the heart that may lead to complications.
- NOUN
example
معنی(example):
کاردیولیث، یک کلسیمگذاری است که میتواند در قلب رخ دهد.
مثال:
A cardiolith is a calcification that can occur in the heart.
معنی(example):
پزشکان باید کاردیولیث را برای خطرات احتمالی تحت نظر داشته باشند.
مثال:
Doctors need to monitor a cardiolith for potential risks.
معنی فارسی کلمه cardiolith
:
سنگی که در قلب تشکیل میشود و ممکن است مشکلاتی ایجاد کند.