معنی فارسی cardkey
A2کلید کارتی، نوعی ابزار الکترونیکی که برای دسترسی به سیستمهای امنیتی و درها مورد استفاده قرار میگیرد.
An electronic key card used for gaining access to secured areas.
- NOUN
example
معنی(example):
من کلید کارتیام را گم کردهام و نیاز دارم که یکی دیگر بگیرم.
مثال:
I lost my cardkey and need to get a replacement.
معنی(example):
برای دسترسی به ساختمان بعد از ساعت کار از کلید کارتی استفاده کنید.
مثال:
Use the cardkey to access the building after hours.
معنی فارسی کلمه cardkey
:
کلید کارتی، نوعی ابزار الکترونیکی که برای دسترسی به سیستمهای امنیتی و درها مورد استفاده قرار میگیرد.