معنی فارسی cardplaying
B1بازی کردن کارتی به فعالیتی اطلاق میشود که طی آن افراد بازیهای کارتی را انجام میدهند.
The act of playing card games, which can involve various rules and strategies.
- NOUN
example
معنی(example):
بازی کردن کارتی میتواند دوستان را برای یک شب سرگرمکننده دور هم جمع کند.
مثال:
Cardplaying can bring friends together for a fun evening.
معنی(example):
بازی کردن کارتی فقط به شانس نیاز ندارد بلکه به مهارت و استراتژی نیز نیاز دارد.
مثال:
Cardplaying requires not just luck but also skill and strategy.
معنی فارسی کلمه cardplaying
:
بازی کردن کارتی به فعالیتی اطلاق میشود که طی آن افراد بازیهای کارتی را انجام میدهند.