معنی فارسی care-giving

B1

فرآیند و عمل مراقبت از دیگران، به ویژه کسانی که به کمک نیاز دارند.

The act of providing care, particularly to individuals who require assistance.

example
معنی(example):

او به مراقبت از سالمندان متعهد است.

مثال:

She is dedicated to care-giving for the elderly.

معنی(example):

مراقبت نیازمند صبر و دلسوزی زیادی است.

مثال:

Care-giving requires a lot of patience and compassion.

معنی فارسی کلمه care-giving

: معنی care-giving به فارسی

فرآیند و عمل مراقبت از دیگران، به ویژه کسانی که به کمک نیاز دارند.