معنی فارسی caribal

B2

کاریبال، مربوط به یک قبیله خاص با آداب و رسوم خاص خود.

Relating to the Caribal, a group or tribe with distinct traditions.

example
معنی(example):

قبیله کاریبال تاریخ فرهنگی غنی دارد.

مثال:

The caribal tribe has a rich cultural history.

معنی(example):

او در کلاس انسان‌شناسی درباره آداب و رسوم کاریبال مطالعه کرد.

مثال:

He read about the caribal customs in his anthropology class.

معنی فارسی کلمه caribal

: معنی caribal به فارسی

کاریبال، مربوط به یک قبیله خاص با آداب و رسوم خاص خود.