معنی فارسی carillonned

B1

عمل نواختن زنگ‌های کلیسا به طور هماهنگ و موزیکال

To play a set of bells in a musical manner, usually in a bell tower.

example
معنی(example):

زنگ کلیسا برای اعلام شروع خدمات کاریلون زده شد.

مثال:

The church bell carillonned to announce the start of the service.

معنی(example):

آنها گوش دادند در حالی که زنگ‌ها در دره طنین‌انداز بودند.

مثال:

They listened as the bells carillonned across the valley.

معنی فارسی کلمه carillonned

: معنی carillonned به فارسی

عمل نواختن زنگ‌های کلیسا به طور هماهنگ و موزیکال