معنی فارسی carkled

B1

نوعی ناله یا صدا که معمولاً به معنای ابراز شادی یا ناراحتی است.

To make a cackling or complaining noise.

example
معنی(example):

اسب در اصطبل به طور بلند ناله کرد.

مثال:

The horse carkled loudly in the stable.

معنی(example):

او با خوشحالی به ناله درآمد هنگامی که خبر را دریافت کرد.

مثال:

She carkled with delight upon receiving the news.

معنی فارسی کلمه carkled

: معنی carkled به فارسی

نوعی ناله یا صدا که معمولاً به معنای ابراز شادی یا ناراحتی است.