معنی فارسی carminative
B2دارویی که به کاهش گاز معده و تسکین ناراحتی معده کمک می‌کند.
A substance that helps in relieving gas in the digestive tract.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A drug or substance that induces the releasing of gas from the digestive tract
adjective
معنی(adjective):
Relieving discomfort of gas in the digestive tract
example
معنی(example):
بابونه به عنوان یک گیاه کارمیناتیو در نظر گرفته می‌شود.
مثال:
Chamomile is considered a carminative herb.
معنی(example):
او یک داروی کارمیناتیو برای کمک به ناراحتی معده‌اش خورد.
مثال:
She took a carminative to help with her stomach discomfort.
معنی فارسی کلمه carminative
:
دارویی که به کاهش گاز معده و تسکین ناراحتی معده کمک می‌کند.
