معنی فارسی carnally

B1

به صورت جسمانی، به لحاظ جنسی یا بدنی.

In a physical or sexual manner; relating to the body.

example
معنی(example):

آن‌ها به‌طور جسمانی و همچنین عاطفی با هم متحد شدند.

مثال:

They were united carnally as well as emotionally.

معنی(example):

او احساساتش را به‌طور جسمانی از طریق لمس بیان کرد.

مثال:

He expressed his feelings carnally through touch.

معنی فارسی کلمه carnally

: معنی carnally به فارسی

به صورت جسمانی، به لحاظ جنسی یا بدنی.