معنی فارسی carneyed
B2کارنی، رویکردی به نوعی فریبنده و نرم برای کسب منفعت پیشهوران.
Carneyed refers to a shrewd or cunning attitude in dealings, often associated with fairground or carnival characters.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک نگرش کارنی داشت و همیشه به دنبال سود بردن از دیگران بود.
مثال:
He had a carneyed attitude, always looking to profit from others.
معنی(example):
رویکرد کارنی او به تجارت معمولاً باعث تعجب میشد.
مثال:
Her carneyed approach to business often raised eyebrows.
معنی فارسی کلمه carneyed
:
کارنی، رویکردی به نوعی فریبنده و نرم برای کسب منفعت پیشهوران.