معنی فارسی carnitine

B2

ماده‌ای که در بدن برای انتقال چربی‌ها به میتوکندری ها برای تولید انرژی استفاده می‌شود.

A compound involved in the metabolism of fatty acids and energy production.

example
معنی(example):

کارنیتین معمولاً به عنوان یک مکمل برای انرژی مصرف می‌شود.

مثال:

Carnitine is often taken as a supplement for energy.

معنی(example):

بسیاری از ورزشکاران از کارنیتین برای بهبود عملکرد خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Many athletes use carnitine to improve their performance.

معنی فارسی کلمه carnitine

: معنی carnitine به فارسی

ماده‌ای که در بدن برای انتقال چربی‌ها به میتوکندری ها برای تولید انرژی استفاده می‌شود.