معنی فارسی caroming
B1عمل پرتاب کردن توپ یا شیئی به سمت یک سطح سخت به طوری که به سمت دیگر برگردد.
The act of ricocheting or bouncing off a surface.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a carom (shot in billiards).
معنی(verb):
To strike and bounce back; to strike (something) and rebound.
example
معنی(example):
توپهای کارامینگ به بازی عنصر غیرقابل پیشبینی اضافه میکنند.
مثال:
Caroming balls add an element of unpredictability to the game.
معنی(example):
او توپها را که در طول بازی بیلیارد به دور میز پرتاب میشدند تماشا کرد.
مثال:
She watched the balls caroming around the table during the pool game.
معنی فارسی کلمه caroming
:
عمل پرتاب کردن توپ یا شیئی به سمت یک سطح سخت به طوری که به سمت دیگر برگردد.