معنی فارسی carousingly

B1

به شیوه‌ای شاداب و پرنشاط که معمولاً در جشن‌ها و مهمانی‌ها مشاهده می‌شود.

In a lively and joyous manner, often associated with festivities.

example
معنی(example):

آنها دور آتش بزرگ به صورت شاداب آواز می‌خواندند.

مثال:

They sang carousingly around the bonfire.

معنی(example):

موسیقی به طور شاداب پخش شد و همه را به شرکت کردن ترغیب کرد.

مثال:

The music played carousingly, encouraging everyone to join in.

معنی فارسی کلمه carousingly

: معنی carousingly به فارسی

به شیوه‌ای شاداب و پرنشاط که معمولاً در جشن‌ها و مهمانی‌ها مشاهده می‌شود.