معنی فارسی carpark

A1

یک فضای مخصوص برای پارک کردن خودروها، معمولاً به عنوان بخشی از زیرساخت‌های عمومی محسوب می‌شود.

An area used for parking vehicles.

example
معنی(example):

یک پارکینگ بزرگ در نزدیکی ایستگاه قطار وجود دارد.

مثال:

There is a large carpark near the train station.

معنی(example):

او ماشینش را در پارکینگ پارک کرد.

مثال:

She parked her car in the carpark.

معنی فارسی کلمه carpark

: معنی carpark به فارسی

یک فضای مخصوص برای پارک کردن خودروها، معمولاً به عنوان بخشی از زیرساخت‌های عمومی محسوب می‌شود.