معنی فارسی carped
B1شکایت کردن، به ویژه در مورد مسائل کم اهمیت و جزیی.
To complain or find fault in a petty or nagging way.
- verb
verb
معنی(verb):
To complain about a fault; to harp on.
معنی(verb):
To say; to tell.
معنی(verb):
To find fault with; to censure.
example
معنی(example):
او در مورد آب و هوا در طول سفر ما شکایت کرد.
مثال:
He carpeds about the weather during our trip.
معنی(example):
شکایت کردن به معنی صحبت کردن در مورد مسائل بی‌اهمیت است.
مثال:
To carped means to complain about insignificant issues.
معنی فارسی کلمه carped
:
شکایت کردن، به ویژه در مورد مسائل کم اهمیت و جزیی.
