معنی فارسی carpolite
B1کارپولیت، دانه یا میوهای است که در طول زمان فسیل شده است و تحت شرایط خاصی حفظ شده است.
A type of fossil that represents a seed or fruit from a plant.
- NOUN
example
معنی(example):
کارپولیت، دانه گیاهی فسیل شده است.
مثال:
A carpolite is a fossilized plant seed.
معنی(example):
پالئوتولوژیستها کارپولیتها را در بستر رودخانههای باستانی پیدا کردند.
مثال:
Paleontologists found carpolites in the ancient riverbed.
معنی فارسی کلمه carpolite
:
کارپولیت، دانه یا میوهای است که در طول زمان فسیل شده است و تحت شرایط خاصی حفظ شده است.