معنی فارسی carrys
B1حمل کردن، به معنی جابجا کردن یا داشتن چیزی بر روی خود.
To hold or support while moving; to have something with oneself.
- VERB
example
معنی(example):
او اغلب کتابهایش را در یک کولهپشتی حمل میکند.
مثال:
She often carries her books in a backpack.
معنی(example):
او در محل کار مسئولیتهای زیادی را به دوش میکشد.
مثال:
He carries a lot of responsibility at work.
معنی فارسی کلمه carrys
:
حمل کردن، به معنی جابجا کردن یا داشتن چیزی بر روی خود.