معنی فارسی carvy
B1کاروی به ویژگیهای برجسته و تو رفته در رویه یک شی اشاره دارد.
Referring to a surface that has grooves or carvings for decorative or artistic purposes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح کاروی مجسمه توجه همه را جلب کرد.
مثال:
The carvy surface of the sculpture drew everyone's attention.
معنی(example):
او جزئیات کاروی طراحی بر روی جواهراتش را تحسین کرد.
مثال:
She admired the carvy details of the design on her jewelry.
معنی فارسی کلمه carvy
:
کاروی به ویژگیهای برجسته و تو رفته در رویه یک شی اشاره دارد.