معنی فارسی caselaw

B1

مجموعه‌ای از تصمیمات قضائی که به عنوان منبعی برای تعیین نتایج مشابه در موارد آینده استفاده می‌شود.

Judicial decisions from previous cases that serve as a guide for future cases.

noun
معنی(noun):

Law developed by judges through court decisions and opinions, as distinct from statute and other legislation.

example
معنی(example):

دانشجویان حقوق موارد مهم در قوانین قضایی را مطالعه کردند.

مثال:

Law students studied the important cases in the caselaw.

معنی(example):

قوانین قضایی به شکل‌دهی تفسیر قوانین کمک می‌کند.

مثال:

Caselaw helps shape the interpretation of statutes.

معنی فارسی کلمه caselaw

: معنی caselaw به فارسی

مجموعه‌ای از تصمیمات قضائی که به عنوان منبعی برای تعیین نتایج مشابه در موارد آینده استفاده می‌شود.